اهمیت رنگ و نقش درشاخصه های طراحی کف سازی فضاهای شهری

یکی از مولفه های مهم در طراحی فضاهای باز شهری، محوطه سازی وکف سازی آنهاست.درطراحی فضاهای شهری عامل کف نقش بسیار مهمی رادردرک فضایی استفاده کنندگان ازمحیط دارند.طراحی این مولفه معمولا به عملکرد، ساختار وشکل کالبد فضا،نوع ترددفضایی، شکل و کالبد یک میدان، حجم واهمیت عامل تردد، خصوصیات اقلیم، عملکرد غالب فضایی وبار وارد بر کف در آینده دارد.

تاثیر رنگ و نقش در کف سازی

کف سازی میتواند تاثیر مهمی بر درک فضایی داشته باشد. این شاخصه میتواند بعنوان پس زمینه، خنثی یا چنان پرزرق و برق باشد که توجه همگان را به خود جلب کند. کانون یا فضایی از شادی بوجود آورد یا گستره ای برای فضای گردشی باشد. تغییرات هماهنگ و کاملادقیق رنگ و بافت نیز به ایجاد تضاد، غنا بخشیدن وحس مقیاس کمک میکند.بطور کلی در ارتباط با رنگ مصالح باید به اثرات روانی زنگها ومسائل اجرایی توجه داشت. در این ارتباط رنگها به سه دسته تقسیم میشوند:روشن،تیره ومات(و یا رنگهای خالدار تیره).رنگهای روشن موجب انعکاس ودر نتیجه خیرگی میشوند.بنابراین بایداز استفاده ی این رنگها، بخصوص در مکانهایی که میزان ساعات آفتابی روز زیاد است، پرهیز شود. رنگهای تیره موجب جذب حرارت شده و جابجایی واحدهای سنگ فرش را درپی داردوبر گرمای محیط خواهد افزود. درمورد رنگهای تیره ومات ازآنجایی که موجب پوشش لکه های روغن میشوند مناسب هستند. در مواردی که میخواهمپیم ساختمان هایی را که از نظر ترکیب و رنگ غنی هستند، بصوت برجسته تری نمایش دهیم، کف را بصورت یک زمین صاف و گسترده و با زمینه خاکستری رنگ تعریف میکنیم تا توجه چشم را جلب نکند. در نتیجه ترکیب و توجه بیشتری به ساختمان ها معطوف میشود. باید توجه داشت که هرچه قدر نقش و رنگ کف ملایم تر باشد، کمتر رفتار و حرکت خاصی را به شهروند دیکته میکند.

در بحث رنگ مصالح بکار رفته در کف سازی، رنگهای طبیعی مصالح مود نظر بسیار بهتر از کاربرد رنگهای مصنوعی است، چرا که در مقابل رنگ باختگی و عوامل جوی مقاومت و پایداری بیشتری دارند. رنگ باختگی بلوک باید پیش بینی شود، در حالیکه رنگهای طبیعی سفالی سنگ نه تنها کمتر تغییر کرده بلکه در معرض عوامل جوی بهتر عمل می کنند. تضاد در رنگ سنگفرش ها باید به اندازه ای باشد علیرغم رنگ باختگی محسوس باقی بماند.

هم چنین مصالح و رنگ به گونه ای انتخاب شوند که نشانگر کیفیت و عملکرد خاص آن باشند. با استفاده از این ترکیب ها می توان مضامین متفاوتی برای هر فضا خلق کرد و انتقال داد. به عنوان مثال کسیکه درون وسیله نقلیه در حرکت است به وسیله اجزای ساختاری اتومبیل مانند چرخ ها و فرمان با مسیر حرکت ارتباط دارند در حالی که ارتباط عابر پیاده با مسیر حرکت و محیط بی واسطه است و ادراکات حسی شخص مستقیماً اطلاعات را از محیط دریافت میکند. افراد پیاده جزئیات بیشتر و نزدیکتری را می توانند ببینند. به عنوان مثال حس دریافتی از کف سازی شنی، در عابرپیاده و راننده وسیله نقلیه بسیار متفاوت از هم هستند.

از سوی دیگر در کشور ما بعد از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی پدیده معلولیت سیر فزاینده داشته است. سازگار ساختن محیط شهری با نیازهای معلولان جسمی بسیار ضروری است. مطالعات انجام شده نشان می دهند معلولانی که با صندلی چرخ دار حرکت می کنند بیشتر از سایر معلولان با مشکل مواجه هستند بنابراین در طراحی مبلمان و کف سازی و فضای شهری باید نگاه خاصی به استاندادها برای حرکت صندلی چرخ دار داشته باشیم. به علاوه شیب هم مسئله مهمی است، بیشترین شیب طولی در حالت استاندارد باید پنج درصد و حداکثرشیب عرضی دو درصد باشد. اختلاف سطح در مسیر پیاده رو ها با شیب تند عرضی و طولی مانع اصلی حرکت است و وجود شیارهای عرضی در پل ها مانع عبورمعلولان چرخ دار می باشد و چرخ بین شیارها گیر میکند. برای نابینایان و آگاه کردن آنها در محل برخورد پیاده روها با خیابان ها باید علائم حسی ایجاد کرد تا نابینا قدرت تشخیص وجود تقاطع را داشته باشد.

هم چنین رنگ و نقش کف معابر، بدلیل نحوه عملکرد و اهمیت داشتن دوام آن باید با شرایط اقلیمی هماهنگ باشد. بطور کلی در انتخاب مصالح باید شرایط اقلیمی محل، مانند عمق آبهای سطحی، تعداد روزهای یخبندان، و میزان بارندگی مورد توجه قرارگیرد.

در سطوح وسیع برای اتصال و لبه دار کردن پنل های مناطق وسیع می توان از آجرها یا سنگ فرش ها استفاده کرد. در محیط هایی که سطوح وسیعی با آجر یا بلوک سیمانی مفروش می شوند و در محل هایی که اتومبیل بر سنگ فرش حرکت می کند بهتر است از واحدهایی که در هم گیر کرده اند و بصورت جناغی اجرا شده اند استفاده کرد. نوع دیگر اجرایی حصیر بافت ، راسته چینی و آجرچینی روی هم است که خطوط مستقیم ممتدی را بوجود می آورد که در مقابل فشارو بارگذاری آسیب پذیر است. این الگو بهتر است برای مسیرهای عابر پیاده اجرا شود. بطوریکه سنگ فرش ها بصورت عمودی یا افقی در کنار هم قرار گیرند و خطوط صافی بدست دهند. هم چنین بهتر است آجرها یا لوح های بتونی بصورت متناوب چیده شوند، چرا که بویژه در مناطق وسیع خطوط مستقیم به ندرت بکار می روند، زیرا باعث یکنواختی فضا می شوند.

الگوی اجرایی کف سازی می تواند در مقیاس فضاها موثر باشد، بعنوان مثال خطوط تند برای میدان های بزرگ و گردش گاههای رسمی و خطوط ریزدان برای کوچه ها و خیابان ها با مسیرهای عابر پیاده باریک و نیزمحوطه ها توصیه می شوند. اجزای کف سازی معمولاً دارای ویژگی های خطی هستند و بر جهتی دلالت می کنند. این جهت دار بودن می تواند در مواردی هم چون هدایت عابر پیاده در مسیرهایی هم چون تقاطع ها که کاربری های مختلط مانند مترو ، مراکز خرید و غیره وجود دارد، موثر باشند .

هم چنین در کوچک نمایی ها زمانی که به پرسپکتیو نگاه می کنیم منحنی ها بزرگ و پهنای نوارها و پنل ها کم می شود. برای آنکه الگوهای خطوط منحنی براحتی در سطح چشم درک شوند باید از شعاع بزرگ استفاده کرد. حد اقل پهنای نوار رنگی ( نود سانتی متر ) در طول سطح از میان رفته می تواند به متوازن کردن اثرکوچک نمایی کمک کند.

اگر مواد متفاوت در طول مسیر بکار روند، بر ویژگی خطی جزء مسیر افزوده و موجب می شوند که راه باریک تر و طولانی تر به نظر برسد. بر عکس اگر این مواد متفاوت به شکل نوارهای پهنی در عرض مسیر قرار بگیرند، از ویژگی جهت دار مسیر کاسته، موجب میشوند که راه پهن تر و کوتاهتر دیده شود.

طرح اجزای مسیر در درک اندازه مکان موثر است. هم چنین محوطه های وسیع را میتوان با استفاده از آجر یا قلوه سنگ از طریق لبه سازی و ایجاد قاب تقسیم کرد. عرض اجزا و اندازه فضاها در تقاطع ها برمقیاس مکان دلالت دارد. پیاده رو هایی با عرض 3 تا 6 فوت حاکی از مقیاس نزدیک انسانی دارد. پیاده روهایی با عرض 15تا 40 فوت برمقیاس عمومی – انسانی دلالت میکند. در تقاطع ها فضاهایی که تا 48 فوت اندازه دارند دارای مقیاس نزدیک انسانی هستند. آنهایی که48 تا 70 فوت هستند مقیاسی انسانی و فضاهای بیش از 72 فوت، عمومی – انسانی محسوب میشوند.

اغلب مصالح مورد استفاده در سطوح کف ( به جزء چمن، گیاهان پوشاننده کف، سنگ فرش هایی که به صورت خشکه چینی کف را می پوشانند و آسفالت بتنی ) نیاز به درزهای انبساط دارند تا بتوانند در برابر خشک شدن، انقباض و خزش انعطاف پذیر باشند. درزها به سه دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتند از: 1- درزهای انبساطی یا جداسازی  2- درزهای ساخت و ساز ( اجرایی )   3- درزهای کنترلی ( انقباضی ). درزهای انبساط می توانند بر درک اندازه یا مقیاس اجزای گردش تاثیر بگذارند. اگر درزهای انبساط به چشم بخورند واحدهایی که از درزهای انبساط حاصل شده اند، بصورت اندازه ی بصری درک شده درخواهد آمد و مقیاس پوشش کف به نظر میرسد.

بسیاری از مصالح مانند سنگ یا سایر قطعات بنایی واحدهایی هم اندازه هستند. نحوه قرار گرفتن این قطعات و الگوی اتصالات آنها در ویژگی جهت دار کف دخالت دارد و آنها هم اگر در جهت طول راه قرار بگیرند، باعث میشوند که راه باریک تر و طولانی تر به نظر برسد و اگر در عرض مسیر واقع شوند پهن تر و کوتاه تر به چشم می آیند.

جمع بندی:

پوشش کف، نقش بسیار مهمی در تعریف سازمان بصری، فضایی و عملکردی فضاهای باز برعهده دارد.

بناراین انتخاب کف پوش مناسب عامل موثری در بهبود کیفیت فضاهای باز شهری است. مسائلی چون عوامل اقلیمی و اکولوژیکی، کاربری، مسائل ارجایی و فنی، زیبایی شناسی و مسائل اقتصادی و نگهداری مهمترین معیارهایی هستند که طراح باید در حین انتخاب کف پوش مد نظر قرار دهد.

هم چنین می توان گفت که هیچ کدام از کف پوش هایی یاد شده به تنهای تمام نیازهای انواع فعالیت ها را برآورده نمیکند و هر فعالیتی نیازهای مخصوص به خود و کف پوش متناسب به خود را دارد. از این رو در انتخاب پوشش کف در فضاهای باز شهری باید ابتدا توجه به رنگ و نقش مصالح کف نمود. رنگ کف سازی به دلیل تاثیرات محیطی، تاثیرات روانی بر شهروندان، میزان بازتاب نور خورشید و میزان جذب صوت اهمیت فراوانی بخصوص در خورد اقلیم ها دارد.

از نقش نیزمیتوان در مواردی برای موج دار کردن کف سازی جهت هشدار به نابینایان و یا آگاه نمودن از کاربری های خاص استفاده کرد. هم چنین در مکان هایی با هویت خاص، مانند مکان های تاریخی، میتوان از نقش های هماهنگ و متناسب با زمینه استفاده نمود. بنابراین پیشنهاد میشود که مدیران شهری و متخصصین شهرسازی تمام تلاش خود را جهت استفاده مناسب و بجای نقش و رنگ در سیما و منظر شهری بکار گیرند